احساس تنهایی، اختلال هویت و رکود روانی از آسیبهای اساسی روانی هستند که میتوانند به افسردگی و اضطراب منجر شوند. در این مقاله، تأکید شده است که انتظارات غیرواقعبینانه میتواند سبب بیتابی روانی شود و در صورت عدم توجه، منجر به روان آوارگی گردد. رواندرمانی تعاملی به عنوان راهی برای بهبود انتظارات و کاهش بیتابی روانی معرفی میشود. در نهایت، درمان آوارگی روانی به عنوان یک اقدام پیشگیرانه از پدیدآوری روانگسستگی و روانگسیختگی مطرح میگردد.
استقلال طلبی با اساسی ترین نیاز روانی متعارض است. هر سه نیاز بنیادین روانی یعنی امنیت، تفرد و پیشرفت مقتضی محدودیتهایی در قلمرو فردیت و استقلال شخصی است.بدین معنا که تحقق هر سه نیاز ، وجود سطوحی از وابستگی را اقتضاء می کند
مفهوم «پاکزیستی»[1] مبتنی بر«پاکی سرشت» است و آن بدین معناست که همه چیز با پاکی آغاز می شود؛ سرشت انسانی نیز ذاتاً پاک و نیک است؛ مگر آن که خلافش احراز شود که غالباً مبتنی بر تأثّر محیطی است. در واقع ناپاکی طیّ دوران زندگی رخ می دهد. هدف درمان نیز بازگشت به پاکی سرشت و تحقّق پاکزیستی روانی است.
مؤلفه های رضایت از زندگی در یکی از دو قلمرو بزرگ «تعالی فردی» و «ارجمندی» جای می گیرند.در مجموع ده مؤلفه اساسی رضایت از زندگی در این دو قلمرو جای می گیرند
بر اساس «نظریه تعاملی انتظار»، انتظار هر فرد آدمی از خود و یا دیگری متأثّر از سه نیاز بنیادین روانی یعنی «امنیّت»، «تفرّد» و «پیشرفت» است
مراد از «انتظارات فرهنگي و اجتماعي تیزهوش» از حیث نظری اشاره به توقّعات فرد تیزهوش از مردم، نهادهای فرهنگی و اجتماعی و ساختار ارزشی جامعه دارد که بر اساس پیشینه شامل سیزده انتظار اساسی یافت می شود
بسط نظری و پژوهشی «هیجان اندیشه» در گستره سلامت روان منجر به پی ریزی «انگاره تعادل روان» شده است. انگاره تعادل روان در تعامل نظریه هیجان اندیشه با «نظریه تعاملی انتظار» و «ماهیّت تعاملی شخصیت» با بررسی پژوهشی در نمونه ای مرکّب از 1400 مرد و زن 18 تا 44 ساله حاصل گردید. این انگاره مرکب از سه قلمرو گسترده «خشنودی روانی»، «پایداری» و «دادپویی» شامل هشت مؤلّفه و مجموعاً بیست عامل است. استنباط می شود که دسته بندی سلامت و بیماری می تواند بر پایه قلمروهای مزبور تعریف گردد.