بر اساس شکوفایی وجودی، اگر فردی به دیگری احساس تفرد دهد، در خود احساس امنیت میکند. این پدیده به تعامل روانشناختی بین امنیت و تفرد در چارچوب نظریه شکوفایی وجودی بازمیگردد. ایجاد تفرد در دیگران، منبعی برای امنیت روانی فرد است. این فرآیند نوعی بازتاب مثبت روانی ایجاد میکند که فرد در ایجاد هویت مستقل و قوی برای دیگران، به حس ارزشمندی، معنا، مسئولیتپذیری و قدرت شخصی میرسد و در نتیجه احساس امنیت روانی و عاطفی در خود پیدا میکند. این تعامل یکی از اصول کلیدی شکوفایی وجودی است، جایی که تفردبخشی به دیگران، منجر به امنیت درونی و شکوفایی متقابل میشود.
فیزیکالیسم به این باور اشاره دارد که همه پدیدهها، از جمله حالات ذهنی و روانشناختی، صرفاً فیزیکی هستند و میتوان آنها را به فرآیندهای زیستی و شیمیایی در مغز تقلیل داد. با این حال، در بررسی پدیده پیچیدهای مانند بیتابی روانی، محدودیتهای فیزیکالیسم آشکار میشود.فیزیکالیسم به دلیل تقلیلگرایی زیستی، نادیده گرفتن کیفیات ذهنی و تجربههای درونی نمیتواند پدیده پیچیدهای مانند بیتابی روانی را به طور کامل توضیح دهد. این پدیده نیازمند رویکردهای جامعتر مانند روانشناسی وجودی، پدیدارشناسی ذهن و رویکردهای چندبعدی روانشناختی است که حالات ذهنی را به عنوان تجربههای چندسطحی در نظر میگیرند.
بر اساس شکوفایی وجودی، اگر فردی به دیگری احساس امنیت بدهد، در خود احساس تفرد میکند. ایجاد احساس امنیت برای دیگران به فرد احساس تفرد، هویت و ارزشمندی میدهد. این تعامل یکی از اصول بنیادین شکوفایی وجودی است، جایی که دیگران به آینهای برای هویت فرد تبدیل میشوند و فرد با ایجاد امنیت، معنای عمیقتری از خود و تفرد واقعی را تجربه میکند. هویت پایدار و شکوفایی وجودی دقیقاً در همین تعامل پویا بین امنیتبخشی و خودشناسی شکل میگیرد.
مفهوم شکوفایی وجودی (Existential Flourishing) به عنوان برایند تعاملی سه نیاز امنیت، تفرد و پیشرفت، به حالتی روانشناختی اشاره دارد که در آن فرد به بالاترین سطح بلوغ روانی، معنوی و اجتماعی دست مییابد و به طور مستمر در مسیر رشد، کمال و تکامل شخصیتی حرکت میکند، در حالی که هویت فردی و ارزشهای بنیادین او در برابر تغییرات زندگی ثابت و منعطف باقی میماند. شکوفایی وجودی حالتی از زندگی متعادل، معنادار و رو به رشد است که در آن فرد با هویت پایدار، رشد مداوم و خودتحققبخشی تکاملی به بالاترین سطح شکوفایی شخصی دست مییابد. این مفهوم به معنای دستیابی به زندگی اصیل، پایدار و پویایی است که با احساس امنیت درونی، استقلال فکری و معنای زندگی همراه است.
مبانی تجربی روانشناختی ذاتی بودن ارزشهای اخلاقی بر اساس یافتههای علوم شناختی، روانشناسی تکاملی و علوم عصبی است. این مبانی نشان میدهند که اصول اخلاقی مانند عدالت، کمک به دیگران و همکاری، در ساختار ذهنی و زیستی انسانها نهادینه شدهاند و فراتر از آموزشهای اجتماعی هستند.
پارادایم تعاملی-تکاملی روانشناسی انسانی ویژگیهای منحصر به فردی دارد که آن را در میان معارف بشری، از جمله در حوزههای فلسفی، روانشناختی، علوم انسانی و اجتماعی، متمایز میکند. این ویژگیها به دلیل ترکیب دیدگاههای تعاملی، تکاملی، و معنوی-انسانمحور، چارچوبی نوآورانه و جامع برای درک انسان و رشد او ارائه میدهند.
محتویات روانشناسی تعاملی به پارادایمی منسجم و جامع اشاره دارد که میتوان آن را «پارادایم تعامل تکاملی روانشناسی انسانی» نامید. این پارادایم بر پایه تعامل میان نیازهای بنیادین، هیجانات، ظرفیتهای شناختی، و تأثیر زمینههای اجتماعی و فرهنگی استوار است و رویکردی چندبعدی به سلامت روان، خلاقیت، و توسعه فردی ارائه میدهد.
مفهوم حاصل از تعامل پیشرفت و امنیت را میتوان رشد پایدار (Sustainable Growth) نامید. این مفهوم به حالتی روانشناختی اشاره دارد که در آن فرد با احساس امنیت درونی و بیرونی، به طور مداوم و پایدار در مسیر رشد، ترقی و کمال حرکت میکند.