با توجه به ماهیت چندبعدی «پرورش استعداد» و ضرورت هماهنگی میان سیاستهای نهادی، رویکردهای فرهنگی و روشهای آموزشی، بررسی جامع این حوزه ضروری بهنظر میرسد. ازاینرو، این مقاله با نگاهی مروری، یافتههای نوین در زمینه سیاستهای استعداد و نگرشهای ضمنی مرتبط را گردآوری و تحلیل میکند تا ضمن شفافسازی نقش این عوامل در توسعه نوآوری و موفقیت فردی، راهکارهایی عملی برای سیاستگذاران، مربیان، و مدیران ارائه دهد.
فرانگری((Faranegari) به رویکردی اشاره دارد که از ترکیب چندین پارادایم به منظور ارائه یک دیدگاه یکپارچه و وحدت یافته استفاده میکند. در این رویکرد، بهجای پایبندی به یک پارادایم خاص، از عناصر، مفاهیم و روشهای چندین پارادایم برای تحلیل یک پدیده بهره گرفته میشود.
خلأ فرانگری نهتنها مسیر توسعه علمی را مسدود میکند، بلکه درک کلی ما از جهان، سیاستگذاریهای علمی و حتی کاربردهای فناوری را تحت تأثیر قرار میدهد
پیریزی فرانگری: چه دانشمندانی قادر به انجام آن هستند و چه خصایصی باید داشته باشند؟فرانگری یک رویکرد پیچیده و چندبعدی است که نیازمند توانایی تفکر میانرشتهای، خلاقیت نظری، و مهارتهای ترکیبی در علم و دانش است. دانشمندانی که قادر به پیریزی فرانگری هستند، معمولاً ویژگیهای خاصی دارند که آنها را از متخصصان صرف یک حوزه علمی متمایز میکند. این ویژگیها شامل تفکر انتقادی، انعطافپذیری ذهنی، رویکرد میانرشتهای، قدرت ترکیب نظریهها، مهارتهای ریاضی و دادهکاوی، و دیدگاه کلنگر نسبت به علم و جهان است.
فرانگری به عنوان یک رویکرد فراپارادایمی، امکان ترکیب، همگرایی و تحلیل چندبعدی دانش و علم را فراهم میکند. با وجود این مزایا، فرانگری با چالشها و محدودیتهایی نیز روبهرو است که میتوان آنها را در سه سطح معرفتی، روششناختی و عملی بررسی کرد.
یکی از برجستهترین نمونههای فرانگری در فلسفه، نظریههای جدید درباره "ذهن" است که فلسفه ذهن، علوم شناختی، هوش مصنوعی و عصبشناسی را به هم پیوند داده است.