انگاره چندوجهی پویا در تیزهوشی، رویکردی جامع، تحولگرا و فرهنگمحور است که با مدلهای تعاملی، سیستمهای پیچیده، هوش چندگانه و توسعهای سازگار و با مدلهای ایستا، شناختی صرف و فردگرایانه ناسازگار است. این رویکرد بهدنبال ایجاد تعادلی میان تواناییهای فردی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی در تعریف و پرورش تیزهوشی است.
این مدل نشان میدهد که تیزهوشی بهعنوان پدیدهای چندوجهی، وابسته به تعامل سه مؤلفه خلاقیت، پیشرفت، و سازماندهی است. افراد دارای تیزهوشی بالا، بسته به نوع استعداد و حوزه فعالیتشان، در یکی یا ترکیبی از این سه بعد برتری دارند. این نظام، الگویی برای شناسایی و توسعهی ظرفیتهای شناختی در افراد فراهم میکند و میتواند در آموزش، استعدادیابی، و طراحی مسیرهای رشد حرفهای به کار رود.این پارادایم نظام سهگانه تیزهوشی را بهعنوان مدلی جامع برای درک و تبیین سه نوع اساسی تیزهوشی معرفی میکند: تیزهوشی آفرینندگی، تیزهوشی پیشرفتگی، و تیزهوشی سازماندهی. هر یک از این ابعاد، متکی بر توانمندیهای شناختی، تجربی، و تحلیلی بوده و در بسترهای مختلفی مانند علم، هنر، اجتماع، و فناوری تجلی مییابند.
پارادایم تلفیقی شناختی-ارزشی نخبگی، با نگاهی جامع و چندبعدی، حمایت تربیتی از تیزهوشان را در سه بعد اصلی شناختی، هیجانی-اجتماعی، و محیطی-ساختاری بررسی میکند. این پارادایم بهجای تمرکز صرف بر هوش شناختی یا آموزشهای تکبعدی، بر همافزایی استعداد ذاتی با عوامل ارزشی، اجتماعی و تربیتی تأکید دارد. در این چارچوب، مؤلفههای بنیادین انگاره حمایت تربیتی در تیزهوشان بازتعریف میشوند.
راهبردهای روانشناختی و آموزش و پرورش قلمرو نخبگی درقالب یک انگاره بنیادین جمع بندی می شود. از این انگاره تحت عنوان پارادایم تلفیقی شناختی ارزشی نخبگی یاد می شود
دستاوردهای جدید در قلمرو روانشناسی تربیت تیزهوشی در قالب یک پارادایم خاص نشان میدهد که موفقیت دانشآموزان تیزهوش تنها به آموزش شناختی محدود نمیشود، بلکه به ترکیبی از روشهای شناسایی دقیق، آموزش تفکیکشده، حمایتهای اجتماعی-هیجانی، عدالت آموزشی و تحقیقات نوین نیاز دارد:روشهای شناسایی تیزهوشان را متنوعتر کنند تا شامل ابعاد اجتماعی، هیجانی و رفتاری نیز باشد.نقش فناوریهای نوین را در تدریس و یادگیری تقویت کنند تا محیطهای آموزشی چالشبرانگیز و جذابتری برای تیزهوشان فراهم شود.تأثیر سیاستهای آموزشی را در کشورهای مختلف مقایسه کنند تا مشخص شود که چگونه فرهنگ، اقتصاد و سیاست بر آموزش تیزهوشان تأثیر میگذارد.این پارادایم، نقشه راهی برای آینده آموزش تیزهوشان است که با ترکیب آموزش، حمایت روانشناختی و عدالت آموزشی، زمینه شکوفایی استعدادهای درخشان را فراهم میکند.
در سیر کلی مادّینگری به مقوله شناخت، این دیدگاه با چالشهای متعدّدی روبرو بوده، که برخی از آنها ریشه در تاریخ دارند و برخی دیگر در دوران کنونی مطرح شدهاند یا چشمانداز آینده را تحت تأثیر قرار خواهند داد. این چالشها را میتوان در سه دسته اصلی بررسی کرد: چالشهای تاریخی، معاصر و آیندهنگرانه.مادّینگری در طول تاریخ، با چالشهای ورامادّی و اعتقادی دستوپنجه نرم کرده و در دوران معاصر با مسائلی نظیر آگاهی، محدودیتهای علمی و اخلاق هوش مصنوعی مواجه است. در آینده نیز این دیدگاه باید پاسخگوی سوالات فلسفی، علمی و اجتماعی پیچیدهتری باشد. با این حال، مادّینگری همچنان بهعنوان یکی از بنیادیترین و مؤثرترین رویکردهای علمی، نقش مهمی در پیشبرد فهم ما از شناخت ایفا خواهد کرد، هرچند که برای تکامل خود نیازمند پذیرش و تلفیق رویکردهای جدید خواهد بود.
پویایی در زیست انسانی به مفهوم تغییرات و فرآیندهای مداومی اطلاق میشود که در سطح فردی و اجتماعی در بدن انسان و در روابط او با محیط اطرافش رخ میدهد. این پویایی شامل جنبههای مختلفی از جمله تغییرات فیزیکی، روانی، اجتماعی، و فرهنگی است که در طول زندگی انسان اتفاق میافتد. در این زمینه، عوامل مختلفی نظیر ژنتیک، محیط، فرهنگ، و تجارب فردی بر روند این پویایی تأثیر میگذارند.